عکاسی تبلیغاتی آتلیه ای
عکاسی تبلیغاتی آتلیه ای
عکاسی تبلیغاتی آتلیه ای
به نظر ما آدمها به دو دسته تقسیم میشوند؛ آدمهایی که عکس دوست دارند و آدمهایی که عکس دوست ندارند. تازه دسته دوم هم عکس دوست دارند ولی مشکلشان این است که خوشعکس نیستند. البته خبر خوب این است که مشکلِ آن دسته دوم هم با انواع نرمافزارهای عکاسی تبلیغاتی آتلیه ای و ویرایشگرهای خبره کاملا حلشدنی است.
پس قبول کنید که عشق به عکس و تصویر از آن عشقهای دیرینه قلبی همه ماست. با چنین اوضاعی، معلوم است که وارد شدن عکس و عکاسی به دنیای کسب و کار هم با کف و سوت زیادی همراه میشود. عکس و عکاسی، پیر و جوان نمیشناسد. هر کسی در هر وضع و روزگاری با دیدن عکسهای جذاب و باکیفیت، توجهش جلب میشود. اصلا پیر و جوان بودن را کنار میگذاریم؛ چون ما به شدت قبول داریم که دل باید جوان باشد.
پس بین اعداد سن و سال آدمها خطکشی نمیکنیم. بگذارید این طور بگوییم؛ عکسها همانقدر داستانگو هستند که بانو شهرزاد قصهگو در قصهسرایی توانا بود. یعنی یک عکس میتواند پیام و داستانی را برای بینندگان عزیزش تعریف کند که حتی پکیِجی از بهترین نویسندگان هم نمیتوانند از پسش برآیند.
اهمیت عکس و عکاسی
خودتان قضاوت کنید، یک عکس روی دیوار است و یک نوشته؛ حالا به سمت عکس میروید یا نوشته؟ عکسها، پهلوانهای دنیای تبلیغاتند. وقتی میگوییم پهلوان، منظورمان پهلوان پنبههای بیخاصیت نیست که فقط حرف میزنند. منظور ما از آن پهلوانهای پرزور و بازویی است که دل مخاطب را به دست میگیرند و به قول جوانهای امروزی به یک دور-دورِ حسابی با برند میبرند.
برای اینکه برندتان قد بکشد، مجبورید که به تبلیغات روی خوش نشان بدهید. وگرنه در بین این همه شرکت و برند چطوری میخواهید مشتری را پیدا کنید؟ آن هم با اینهمه تبلیغی که هر دقیقه و ثانیه از سر و کول مخاطبان بالا میروند و بعضی به زور هم که شده دوست دارند خودشان را توی دل مشتری جا کنند. چه راهی بهتر از عکس و تصویر؟
تبلیغات و عکسبرداری از سوژههای مختلف
فرقی ندارد که چه چیزی میفروشید؟ عکسها همان آچار فرانسههایی هستند که هم کارتان را معرفی میکنند و هم جو و فضای برند شما را به بقیه نشان میدهند.
تبلیغات بدون عکس، چیزی شبیه جشن تولد بیکیک است. مگر میشود یک محصول و خدمت را به دیگران معرفی کنیم اما خبری از تصویرسازی و دادن دید و نگاهی مشخص به مشتری بینوا در کار نباشد؟؟؟ چه بیلبوردهای تبلیغاتی که فقط به خاطر عکس جذاب مدلهای گرامی، محبوب دلها نشدهاند و چه بروشورهایی که به خاطر عکسهای باحال و باکیفیتشان به در و دیوارها چسبانده نشدهاند. بله! دنیای تبلیغات خیلی جذاب است.
اثرگذاری در عکاسی تبلیغاتی آتلیه ای
از دوستان جذاب که مدل هستند که بگذریم، درباره هر محصولی عکس خیلی بیشتر از روشهای دیگر با روان مخاطب بازی میکند. البته سوتفاهم نشودها!! منظورمان از بازی با روان چیزی شبیه واژه دوپهلوی خفن است. با اجازه بر و بچههای کوچهپشتی و دوستداران ادبیات کوچه باید بگوییم که همانطور که خفن دو معنی دارد و یکی از معانیاش درجه یک و به شدت باحال و معنی دیگرش ناجور و نامناسب است، بازی با روان هم همین حالت را دارد.
معنای عکاسی در تبلیغات
منظور ما همان وجه مثبت داستان است. از میزگرد تحلیل ادبیات خودمانی که بگذریم، منظورمان در یک کلام این است که عکس و عکاسی تبلیغاتی یعنی معرفی کسب و کار برند به شکلی که پیام، حس، عشق و آگاهی را یکدفعه و سریع و البته خیلی عمیق و اثرگذار به در و دیوار قلب و مغز مخاطب بپاشیم. این یعنی عکاسی درست تبلیغاتی با روان مخاطب بازی میکند و خیلی مجلسی و شکیل، در یک گوشه از حواس مخاطب مینشیند و جا خوش میکند.
البته…. البته… یک البته بزرگ اینجا وجود دارد. عکس گرفتن و عکاسی تخصصی و تبلیغاتی کار هر کسی نیست. فضای تبلیغات دیگر فضای اینستاگرام نیست که هر کس موبایل دستش میگیرد، احساس میکند عکاس است و خودش را عکاس معرفی میکند. اینجا با مشتری واقعی و مخاطب راستراستکی رو به روییم. خبری از رفقای مجازی در کار نیست که الکی به ما لایک و کامنت بدهند. پس باید متخصص باشیم تا نگاه خریدارانه داشته باشیم.
خدمات عکاسی تبلیغاتی آتلیه ای
حرفهایها میتوانند خوب فکر کنند، سوژه خوب پیدا کنند و آخرسر هم با دید فنیشان، عکسهای خوب بگیرند و کاری کنند که مشتریها از سر و کول برندتان بالا بروند. پس حالا که با هم دست دادیم و قبول کردید که اثر یک عکس از صد جلد کتاب هم بیشتر است، عکاسهای حرفهای و تیمهای خبره مثل پالادیوم را دریابید.
پالادیومیها قلب بزرگی دارند. یعنی چارهای جز این ندارند. چون مشتریانشان را خیلی دوست دارند و آنها را توی قلبشان نگه میدارند. از طرف دیگر، تعداد این مشتریان هم خیلی زیاد است و راهی به جز داشتن یک قلب بزرگ برای پالادیوم باقی نمیماند.به نظر ما آدمها به دو دسته تقسیم میشوند؛ آدمهایی که عکس دوست دارند و آدمهایی که عکس دوست ندارند. تازه دسته دوم هم عکس دوست دارند ولی مشکلشان این است که خوشعکس نیستند. البته خبر خوب این است که مشکلِ آن دسته دوم هم با انواع نرمافزارها و ویرایشگرهای خبره کاملا حلشدنی است.
پس قبول کنید که عشق به عکس و تصویر از آن عشقهای دیرینه قلبی همه ماست. با چنین اوضاعی، معلوم است که وارد شدن عکس و عکاسی به دنیای کسب و کار هم با کف و سوت زیادی همراه میشود. عکس و عکاسی، پیر و جوان نمیشناسد. هر کسی در هر وضع و روزگاری با دیدن عکسهای جذاب و باکیفیت، توجهش جلب میشود.
اصلا پیر و جوان بودن را کنار میگذاریم؛ چون ما به شدت قبول داریم که دل باید جوان باشد. پس بین اعداد سن و سال آدمها خطکشی نمیکنیم. بگذارید این طور بگوییم؛ عکسها همانقدر داستانگو هستند که بانو شهرزاد قصهگو در قصهسرایی توانا بود. یعنی یک عکس میتواند پیام و داستانی را برای بینندگان عزیزش تعریف کند که حتی پکیِجی از بهترین نویسندگان هم نمیتوانند از پسش برآیند.
اهمیت عکاسی تبلیغاتی
خودتان قضاوت کنید، یک عکس روی دیوار است و یک نوشته؛ حالا به سمت عکس میروید یا نوشته؟ عکسها، پهلوانهای دنیای تبلیغاتند. وقتی میگوییم پهلوان، منظورمان پهلوان پنبههای بیخاصیت نیست که فقط حرف میزنند. منظور ما از آن پهلوانهای پرزور و بازویی است که دل مخاطب را به دست میگیرند و به قول جوانهای امروزی به یک دور-دورِ حسابی با برند میبرند.
برای اینکه برندتان قد بکشد، مجبورید که به تبلیغات روی خوش نشان بدهید. وگرنه در بین این همه شرکت و برند چطوری میخواهید مشتری را پیدا کنید؟ آن هم با اینهمه تبلیغی که هر دقیقه و ثانیه از سر و کول مخاطبان بالا میروند و بعضی به زور هم که شده دوست دارند خودشان را توی دل مشتری جا کنند. چه راهی بهتر از عکس و تصویر؟
فرقی ندارد که چه چیزی میفروشید؟ عکسها همان آچار فرانسههایی هستند که هم کارتان را معرفی میکنند و هم جو و فضای برند شما را به بقیه نشان میدهند.
تبلیغات بدون عکس، چیزی شبیه جشن تولد بیکیک است. مگر میشود یک محصول و خدمت را به دیگران معرفی کنیم اما خبری از تصویرسازی و دادن دید و نگاهی مشخص به مشتری بینوا در کار نباشد؟؟؟ چه بیلبوردهای تبلیغاتی که فقط به خاطر عکس جذاب مدلهای گرامی، محبوب دلها نشدهاند و چه بروشورهایی که به خاطر عکسهای باحال و باکیفیتشان به در و دیوارها چسبانده نشدهاند. بله! دنیای تبلیغات خیلی جذاب است.
اثرگذاری در عکاسی تبلیغاتی آتلیه ای
از دوستان جذاب که مدل هستند که بگذریم، درباره هر محصولی عکس خیلی بیشتر از روشهای دیگر با روان مخاطب بازی میکند. البته سوتفاهم نشودها!! منظورمان از بازی با روان چیزی شبیه واژه دوپهلوی خفن است. با اجازه بر و بچههای کوچهپشتی و دوستداران ادبیات کوچه باید بگوییم که همانطور که خفن دو معنی دارد و یکی از معانیاش درجه یک و به شدت باحال و معنی دیگرش ناجور و نامناسب است، بازی با روان هم همین حالت را دارد.
منظور ما همان وجه مثبت داستان است. از میزگرد تحلیل ادبیات خودمانی که بگذریم، منظورمان در یک کلام این است که عکس و عکاسی تبلیغاتی یعنی معرفی کسب و کار برند به شکلی که پیام، حس، عشق و آگاهی را یکدفعه و سریع و البته خیلی عمیق و اثرگذار به در و دیوار قلب و مغز مخاطب بپاشیم. این یعنی عکاسی درست تبلیغاتی با روان مخاطب بازی میکند و خیلی مجلسی و شکیل، در یک گوشه از حواس مخاطب مینشیند و جا خوش میکند.
البته…. البته… یک البته بزرگ اینجا وجود دارد. عکس گرفتن و عکاسی تخصصی و تبلیغاتی کار هر کسی نیست. فضای تبلیغات دیگر فضای اینستاگرام نیست که هر کس موبایل دستش میگیرد، احساس میکند عکاس است و خودش را عکاس معرفی میکند. اینجا با مشتری واقعی و مخاطب راستراستکی رو به روییم. خبری از رفقای مجازی در کار نیست که الکی به ما لایک و کامنت بدهند. پس باید متخصص باشیم تا نگاه خریدارانه داشته باشیم.
خدمات عکاسی تبلیغاتی آتلیه ای
حرفهایها میتوانند خوب فکر کنند، سوژه خوب پیدا کنند و آخرسر هم با دید فنیشان، عکسهای خوب بگیرند و کاری کنند که مشتریها از سر و کول برندتان بالا بروند. پس حالا که با هم دست دادیم و قبول کردید که اثر یک عکس از صد جلد کتاب هم بیشتر است، عکاسهای حرفهای و تیمهای خبره مثل پالادیوم را دریابید.
پالادیومیها قلب بزرگی دارند. یعنی چارهای جز این ندارند. چون مشتریانشان را خیلی دوست دارند و آنها را توی قلبشان نگه میدارند. از طرف دیگر، تعداد این مشتریان هم خیلی زیاد است و راهی به جز داشتن یک قلب بزرگ برای پالادیوم باقی نمیماند.
اشتراک گذاری