
حتما شما هم زیاد با واژه استراتژی رو به رو شدهاید، اما واقعا معنای استراتژی چیست؟ چه تأثیری در کسبوکار شما دارد؟ دارای چه سطوحی است؟ در این نوشته سعی شده تا به تعریف این مفهوم بپردازیم. تئوریسینها و رهبران کسبوکار بسیاری تلاش کردهاند تا به مطالعه و تعریف دقیقی از استراتژی برسند. با این وجود هنوز هم تعریف واحد و خیلی دقیقی برای این واژه وجود ندارد. یکی از دلایل این تعدد و عدم وجود تعریفی واحد این است که افراد به شکل متفاوتی به استراتژی نگاه میکنند. برای مثال، برخی از افراد معتقدند باید زمان حال را به دقت بررسی کرد، تغییرات بازار در صنعت را پیشبینی کرد و بر این اساس برای موفقیت در آینده برنامهریزی کرد. این در حالی است که برخی دیگر فکر میکنند، پیشبینی آینده بسیار دشوار است و باید استراتژی را پلهپله و خیلی تدریجی پیش برد.
استراتژی دقیقا به چه معنا است؟
استراتژی، مسیر و چشمانداز کسبوکار را در بلندمدت مشخص میکند. در واقع به کمک آن است که میتوان به برنامهریزی درستی در استفاده از منابع برای رفع نیازهای ذینفعان و بازارها رسید. بسیاری از بزرگان بر وجود استراتژی برای رسیدن به موقعیت و جایگاهی منحصربفرد تأکید دارند. یعنی هر کسبوکاری باید بداند که برای خلق مزیت رقابتی و تفاوت در بازار از چه مهارتها، منابع و نقاط شاخصی بهره بگیرد.
راهبرد دارای ۳ سطح است: استراتژی در سطح کلان، استراتژی در سطح هر بخش کسبوکار و استراژی در سطح تیمی. در ادامه به شرح هر یک پرداختهایم:
معنای استراتژی در سطح کلان:
در این سطح از راهبرد نوعی برنامه و استراتژی کلی با در نظر گرفتن بخشهای گوناگون کسبوکار و بازارهای مختلف تنظیم میشود. در واقع به کمک استراتژی کلان، مشخص میشود که چگونه باید از ارزشهای تعریف شده برای کسبوکار خود حمایت کرد و آن را در بخشهای مختلف ارتقا داد. در واقع طراحی و اجرای استراتژی در این سطح باعث میشود تا راهکارهایی تعبیه شود که به موجب آن، همه بخشها با همکاری هم ارزشی بیش از ارزشی تولید کنند که هر بخش جداگانه مشغول به فعالیت است. روش رسیدن به چنین دستاوردی این است که در هر کسبوکاری ویژگیهای ممتاز و تواناییهای ویژه توسعه یابد. این توسعه نیز نتیجه به اشتراکگذاری فناوری و منابع میان بخشهای مختلف است. چنین اقدامانی منجر به مدیریت بهرهور هزینهها میشود و در ترفیع جایگاه برند نیز نقش مهمی ایفا میکند.
معنای استراتژی در سطح هر بخش کسبوکار:
معنای استراتژی در سطح هر بخش از کسبوکار با مورد قبلی فرق میکند. در این سطح از استراتژی به مقوله رقابت در بازارهای منفرد پرداخته میشود و پاسخ به این پرسش، جواب داده میشود: برای پیروزی باید چه کنیم؟ این سطح از استراتژی باید با اهداف مطرح شده در استراتژی کلان همخوان و مرتبط باشد. البته نکته قابل ذکر این است که برای کسبوکارهای نه چندان بزرگ، معمولا این دو سطح از استراتژی همپوشانی دارند. در هر حال، چنانچه خواهان رقابت در بازارهای متفاوت هستید، هر بخش از کسبوکار باید مسیر خود را مشخصا تعیین کند و بشناسد. در واقع نوعی استقلال در ضمن هماهنگی با اهداف کلی نیاز است. به ویژه زمانی که برندسازی مهم باشد.
استراتژی در سطح هر بخش، نسبت به سایر سطوح نمود بیشتری دارد. اگر نیروهای مشغول در این بخش بتوانند به خوبی میان استقلال استراتژی و هماهنگی آن با استراتژی کلان رابطه برقرار کنند و در این چارچوب به مسئولیتهایشان رسیدگی نمایند، سازندگی و بهرهوری به شکل قابل توجهی افزایش پیدا خواهد کرد.
معنای استراتژی در سطح تیمی:
برای اجرای صحیح استراتژی در سطح کسبوکار و در هر بخش باید تیمهای کاری به درستی با هم همکاری داشته باشند. هر تیم وظیفه و مسئولیت متفاوتی در راه رسیدن به هدف کلی مجموعه دارد از همین رو، هر تیم باید استراتژی مخصوص به خود را نیز داشته باشد. همان طور که مشخص شد، ان سطح از استراتژی نیز نیازمند هماهنگی و همخوانی با دو سطح دیگر است.
شاید تعریف دقیق استراتژی کار سادهای نباشد اما به طور کلی میتوان آن را در قالب این جمله عنوان کرد: «تعیین چگونگی برد و موفقیت در چشمانداز رو به رو».
راهبرد در سطوح مختلف مستلزم مهارتها، تمرکز و نیازهای خاص خود است. استراتژی کلان، نگاهی کلی و جامع دارد و استراتژیها در سطوح دیگر به بازارهای منفرد و فعالیتهای جزئیتر و خُردتر میپردازند. برای موفقیت در هر کسبوکاری باید متناسب با اهداف کاری خود، استراتژیها را تنظیم و اجرا و البته ارزیابی کرد.